روز سالگرد ازدواج آنا و پیمان بود آنها در رستوران همیشگی کنار یکدیگر جشن کوچک دو نفره ای گرفته بودند. فردای آن روز آنا در خانه خیلی پر انرژی بود و داشت کارهای خانه را انجام می داد او وقتی کارهایش را تمام و کمال انجام داد به سراغ دفتر خاطراتش رفت و شروع به نوشتن کرد. او در دفتر خاطراتش اینگونه نوشت تاریخ عشق دیروز سالگرد ازدواج من بود و حال و هوای خاصی داشتم من در رستوران کنار پیمان عشق همیشگی ام شمع های سه سالگی ی ازدواجمان را فوت کردیم و پیمان عزیزم
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت